بت شکن
بیست دقیقه ، سر یکی از خیابان های شهر که راه بندان هایش همیشگی است «کلماتی جدی» بین و من و تو رد و بدل شد که کلمات من بیشتر تایید بود و تحسین. شاید بعدها جایی نوشتند همه چیز از یک پیامک ناقابل و صحبت های سر کوچه ی بت شکن شروع شد!
چه رازی ست در نام این کوچه ی تنگ و باریک نمی دانم ؛ اما جمعی باید بمانند که فقط و فقط حزب الله بماند. مملکت دکتر می خواهد ، مهندس می خواهد ، اما زمانی می رسد در هر لباس و هیبت که باشی ، فاو باید آزاد شود ! پس با عنایت به محترمانه ترین لحن ممکن ، گم شو فاو ! گم شو فاو تا تحت تاثیر تربیت امام زمان باشی ... می دانی که ، دو جور برنامه داریم ؛ برنامه ای که خودت برای خودت می ریزی و برنامه ای که امامت برایت ... برنامه ی امام را بفهم و منتظر باش تا خبرت کنند ، حتی اگر در لحظه ی وصال معشوقت باشی - و بمیرد آن معشوقی که تو را از من می گیرد ! -.
- ۳ نظر
- ۳۰ مهر ۹۲ ، ۲۳:۵۱