خورجین و روغن حیوانی - طرح تحول اقتصادی
پنجشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۳
این مطلب را بنا به درخواست یکی از دوستان ، بابت ساخت یک محصول چندرسانه ای نوشتم. بعد از نگارش ، نه از آن دوستمان خبری شد نه از محصول چند رسانه ای ! فکر می کنم به این نتیجه رسیدند که بروند کار دیگری بکنند مثل مسافر کشی ، عملگی ، مقنی گری و از این دست مشاغلی که عرق جبین تولید می کند !
پس از دوران مشروطه و تاسیس مجلس شورای ملی ، دولت ها یکی بعد از دیگری توسط مردم انتخاب شدند و افسار مدیریت اجرایی کشور را به دست گرفتند. مجلسی ها مدام قانون تصویب می کردند و دولتی ها هم مدام اجرا ! مردم هم چشمشان به مجلس و دولتشان بود ! بعد از مدتی که دولت مردان خسته شدند ، قوانین مجلس را زوج و فرد کرده و یکی در میان اجرا کردند. همان جا بود که طرح زوج و فرد برای اولین بار در تاریخ مملکت اجرا شد. یکی از طرح هایی که به همین دلیل مغفول ماند ، نشانه گیری یارانه ها بود طوری که در دوران سازندگی هر بار با انجام عمل «ده بیست سی چهل» و «پالام پولوم پیلیچ» توسط دولت مردان، مغفول می ماند و اجرا نمی شد. تا اینکه با روی کار آمدن میرزا محمود بیک گرمساری روش انتخاب مصوبات مجلس به طریق بازی «سنگ ، کاغذ ، قیچی» تغییر یافت و بعد از این بود که قانون نشانه گیری یارانه ها که هی انتخاب نمی شد ، بالاخره در دستور کار دولت قرار گرفت و اینچنین بختش باز شد !
اوضاع مملکت به جایی رسیده بود که مصارف مردم رو به افزایش بود. طوری که در سال 2012 قجری دولت سه میلیارد دلار بابت سوبسید خرج کرد. در آن دوران این رقم برابر یک دهم یارانه ی پرداختی کل دنیا بود ! دولت می خواست قیمت ها را ول کند و یارانه را مستقیم به دست رعیت برساند و موازی با این اقدام ، سیستم مالیاتی ، گمرک و توزیع را به اصطلاح هدفمند نماید ! گابریل باتیستوتا مورخ و بازیکن مطرح فوتبال آرژانتین در کتاب «تاریخ چند سال قبل ایران از تاسیس قاجار تا بعدش» ، مهم ترین مقطع اقتصادی تاریخ ایران را اجرای طرح سوبسید رعیتی یا همان نشانه گیری یارانه ها می داند.
دوره ی اول ریاست میرزا محمود بیک به پایان رسید و برای دور جدید ریاستش با شعار اجرای طرح نشانه گیری یارانه توانست اعتماد مردم را مجدد به خود جلب کند. میرزا محمود بیک پس از نشستن دوباره بر صندلی خدمتگزاری رعیت ، تا قصد اجرای طرح مذکور را کرد ، مجلسیان فریاد بر آوردند و ساز مخالفتشان با دولت را کوک کردند. دولت قصد داشت در آمد ناشی از اجرای این طرح را به جیب مردم فقیر جامعه واریز کند اما با مخالفت مجلسیان رو به رو شد. مجلس اعتقاد داشت فقیر و غنی نداریم و همه باید شامل لطف دولت شوند ! خلاصه پس از کش و قوس های فراوان ، این در آمد ها در اختیار دولت قرار گرفت و محمود بیک شبی از طریق رسانه ی ملی آن دوران آغاز طرح سوبسید رعیتی یا همان هدفمندسازی یارانه ها را اعلام کرد. از همان لحظه بود که تمامی مخلوقات خدا اعم از زنده و مرده داخل و خارج مملکت ، نباتات و جامدات مشمول مهر دولت محمودبیک شدند ! طوری که از هفتاد و پنج میلیون جمعیت وقت ایران ، هفتاد و هفت میلیون نفر یارانه بگیر شدند ! رعیت شاد از این اتفاق بودند و بلبلان بر سر شاخسارها چهچه مستانه سر می دادند تا اینکه پنجه ی اجنبی جلوی رفت و آمد کشتی های نفتی و بازرگانان را سد کرد. قرار بود تا دولت پنجاه درصد از در آمد حاصل از ول کردن قیمت ها را به مردم بدهد ، سی در صد دیگر را بزند به تولید و بیست درصد ما بقی را خرج خودش بکند اما با تحریم اقتصاد ایران توسط دشمن جیب دولت خالی شد. لذا جهت امرار معاش و چرخاندن چرخ مملکت ، بعد از ظهرها دولت مردان حوالی چهارراه فردوسی و بازار دست به خرید و فروش ارز و سکه زدند. اینگونه بود که برای سود بیشتر نرخ دلار را چسباندند به سقفش ! صدای مجلسیان از افزایش قیمت ارز بلند شد و گریبان ها چاک کردند. همچنین تهدید نمودند که اگر وضع موجود اصلاح نشود ، راسته ی دلالان را به توپ می بندند ! بلبلان غمگین ، گل ها بی حال و پژمرده و قیمت ها بالا بودند. و مردم چشم انتظار آینده ...
دوران دوم ریاست میرزا محمود بیک گرمساری تمام شد و جایش را به ملا حسن خان مفتاح السلطنه داد که با شعار «تدبیر و قفل کردن» و «امید و کلید دادن» روی کار آمد. ملا حسن خان در طول دوران مدیریتش همیشه از میرزامحمود بیک تعریف می کرد و سر مسائل گوناگون بابت گذشته از او یاد می نمود. ملا حسن نمی خواست کارهای میرزا محمود را انجام دهد. اگر هم مجبور می شد حداقل اسمش را عوض می کرد. برای مثال میرزا محمود خانه هایی را اطراف شهرها بنا کرده و آنها را مسکن مهر نامیده بود که ملا حسن خان نام آن را به مسکن امید تغییر داد !
ملا حسن خان مفتاح السلطنه معتقد بود پول نقد به مردم دادن باعث تورم است. برای همین تدبیر کرد و طرحی زد جهت افزایش قدرت معیشتی رعیت. خورجین هایی طراحی شد و داخل آنها اقلام مصرفی ملت اعم از اطعمه و اشربه ی حلال و هندی و گاها شکسته و تاریخ مصرف گذشته جا ساز شد. از همین رو نام طرح «خورجین کالا» لقب گرفت که در طول زمان به دلیل استفاده از وسایل دیگری جای خورجین نظیر زنبیل ، بقچه ، دامن و غیره ، نام طرح به سبد کالا تغییر یافت. در تاریخ آمده است که روز توزیع خورجین های مملو از کالاهای رنگارنگ صف های طویلی در سوز زمستان جلوی دار الاماره تشکیل شد طوری که طول آن را از مراغه تا کاشان نوشته اند ! بعضی از منابع نامعتبر تاریخی نیز چند سکته و رو به قبله شدن در بین صفوف سبدکالابگیران ثبت کرده اند که همه شان بعدها یا تکذیب شد یا تکذیب !
ملاحسن مفتاح السلطنه که وضع کشور را آشفته دید و خزانه را خالی یافت ، بار سفر بست تا دَم اجنبی را ببیند بلکه بگذارند کشتی های مملکت از لنگرگاهشان خارج شده و پول و غذا به کشور بیاورند. اجنبی که درخواست ملاحسن را شنید دستور داد تا تنگه را سفت تر کنند و املاک ایران را مصادره کرده و نماینده ی ملاحسن را در کشورشان راه ندهند.
به موازات همه ی این تلاش ها و بعد از تجربه ی خورجین و به صحنه کشاندن مردم ، دولت عزمش را جزم کرد که فاز بعدی طرح سوبسید رعیتی یا همان نشانه گیری یارانه را کلید بزند ! دولت، جارچی ها را به صف کرد تا در شهر و روستای نزدیک جار بزنند که : ای اهالی سرزمین پارس ؛ هر کدام از شما که نانش را در روغن می زند و می خورد دیگر نباید از دولت یارانه بگیرد تا دولت برای رعیتی که روغن ندارند ، آشی بپزد با یک وجب روغن رویش ! و اگر کسی برای گرفتن یارانه ثبت نام کند و سبیلش از روغن چرب باشد ، دولت هر چه از بچگی خورده و چاق شده را از حلقومش بیرون می کشد هیچ ؛ در دیگ روغن هم می اندازدش تا عبرتی شود برای هم ولایتی هایش ! جارچی ها یک ماه مخ مردم را به کار گرفتند و جار زدند و بر سرِ در دروازه ی هر شهر نوشتند و آویختند. خود ملا حسن خان هم به عنوان اولین نفر در ملا عام از دریافت یارانه انصراف داد و روحانیون و مراجع ذی صلاح هم که در عهد ماضی یارانه را از شیر مادر حلال تر می دانستند ، هم نوا با دولت جماعت روغن خور را از گرفتن سوبسید منع کردند. تا اینکه روز ثبت نام یارانه آغاز شد ! مورخان نوشته اند که صف مراغه تا کاشان اینبار از مراغه تا سیستان و حتی وسط دریای عمان نیز کشیده شد و ملت بار دیگر حضور خود در صحنه را به دولتمردان ثابت کردند. در نهایت هم نود و شش درصد خانوارهای ایرانی درخواست دریافت یارانه کردند طوری که دومین حماسه ی پرشور به لحاظ جمعیت شرکت کننده بعد از انقلاب را رقم زدند. دست آخر هم دو و نیم میلیون خانوار جمعا 3200 میلیارد تومان سوبسیدشان را به دولت دادند تا برای باقی مردم نیازمند روغن و گل گاو زبان تهیه کند !
مجلسی ها که در دوران میرزا محمود بیک گرمساری همه ی ملت را مستحق دریافت یارانه می دانست با حذف بیست درصد مردم از چرخه ی واریزی ها موافقت نمودند ! خیلی از نمایندگان هم که اهل روغن خوردن بودند لطف نموده و اعلام کردند که در راستای همکاری با دولت از دریافت یارانه انصراف می دهند ! همین آقایان نماینده نظیر آقایان مطهرالممالک و دوستانشان، با اینکه در سال 90 در مخالفت با افزایش قیمت ارز مساله ی به توپ بستن چهارراه فردوسی را مطرح کرده بودند در سال 92 اعلام نمودند که لزومی ندارد تا نرخ ارز پایین باشد. حتی یکی از همان مجلسی ها اذعان داشت که این مقدار نیازمند دریافت یارانه نداریم ! و این اعداد غیر واقعی هستند در حالی که چند سال قبلش همه شان نیازمند دریافت یارانه بودند ! و یا نماینده ای که از طرف مادر عروس وکالت داشت که بگوید : مردم ایران دریافت پول مفت را دوست دارند و این درصد ثبت نام کننده ربطی به اعتماد یا عدم اعتماد به رئیس جمهور را ندارد !
بعد از تمامی این قضایا ، مجلس سراغ تصویب قوانین جدید رفت
و دولت سراغ اجرای قوانین جدیدتر رفت
و مردم هم ماندند منتظر تا از دل قوانین ، ثبت نام جدید تری در بیاید تا حضورشان را بار دیگر به جهانیان ثابت کنند ...
و اینگونه فاز دوم نشانه گیری یارانه ها هم اجرا شد !
دوره ی اول ریاست میرزا محمود بیک به پایان رسید و برای دور جدید ریاستش با شعار اجرای طرح نشانه گیری یارانه توانست اعتماد مردم را مجدد به خود جلب کند. میرزا محمود بیک پس از نشستن دوباره بر صندلی خدمتگزاری رعیت ، تا قصد اجرای طرح مذکور را کرد ، مجلسیان فریاد بر آوردند و ساز مخالفتشان با دولت را کوک کردند. دولت قصد داشت در آمد ناشی از اجرای این طرح را به جیب مردم فقیر جامعه واریز کند اما با مخالفت مجلسیان رو به رو شد. مجلس اعتقاد داشت فقیر و غنی نداریم و همه باید شامل لطف دولت شوند ! خلاصه پس از کش و قوس های فراوان ، این در آمد ها در اختیار دولت قرار گرفت و محمود بیک شبی از طریق رسانه ی ملی آن دوران آغاز طرح سوبسید رعیتی یا همان هدفمندسازی یارانه ها را اعلام کرد. از همان لحظه بود که تمامی مخلوقات خدا اعم از زنده و مرده داخل و خارج مملکت ، نباتات و جامدات مشمول مهر دولت محمودبیک شدند ! طوری که از هفتاد و پنج میلیون جمعیت وقت ایران ، هفتاد و هفت میلیون نفر یارانه بگیر شدند ! رعیت شاد از این اتفاق بودند و بلبلان بر سر شاخسارها چهچه مستانه سر می دادند تا اینکه پنجه ی اجنبی جلوی رفت و آمد کشتی های نفتی و بازرگانان را سد کرد. قرار بود تا دولت پنجاه درصد از در آمد حاصل از ول کردن قیمت ها را به مردم بدهد ، سی در صد دیگر را بزند به تولید و بیست درصد ما بقی را خرج خودش بکند اما با تحریم اقتصاد ایران توسط دشمن جیب دولت خالی شد. لذا جهت امرار معاش و چرخاندن چرخ مملکت ، بعد از ظهرها دولت مردان حوالی چهارراه فردوسی و بازار دست به خرید و فروش ارز و سکه زدند. اینگونه بود که برای سود بیشتر نرخ دلار را چسباندند به سقفش ! صدای مجلسیان از افزایش قیمت ارز بلند شد و گریبان ها چاک کردند. همچنین تهدید نمودند که اگر وضع موجود اصلاح نشود ، راسته ی دلالان را به توپ می بندند ! بلبلان غمگین ، گل ها بی حال و پژمرده و قیمت ها بالا بودند. و مردم چشم انتظار آینده ...
دوران دوم ریاست میرزا محمود بیک گرمساری تمام شد و جایش را به ملا حسن خان مفتاح السلطنه داد که با شعار «تدبیر و قفل کردن» و «امید و کلید دادن» روی کار آمد. ملا حسن خان در طول دوران مدیریتش همیشه از میرزامحمود بیک تعریف می کرد و سر مسائل گوناگون بابت گذشته از او یاد می نمود. ملا حسن نمی خواست کارهای میرزا محمود را انجام دهد. اگر هم مجبور می شد حداقل اسمش را عوض می کرد. برای مثال میرزا محمود خانه هایی را اطراف شهرها بنا کرده و آنها را مسکن مهر نامیده بود که ملا حسن خان نام آن را به مسکن امید تغییر داد !
ملا حسن خان مفتاح السلطنه معتقد بود پول نقد به مردم دادن باعث تورم است. برای همین تدبیر کرد و طرحی زد جهت افزایش قدرت معیشتی رعیت. خورجین هایی طراحی شد و داخل آنها اقلام مصرفی ملت اعم از اطعمه و اشربه ی حلال و هندی و گاها شکسته و تاریخ مصرف گذشته جا ساز شد. از همین رو نام طرح «خورجین کالا» لقب گرفت که در طول زمان به دلیل استفاده از وسایل دیگری جای خورجین نظیر زنبیل ، بقچه ، دامن و غیره ، نام طرح به سبد کالا تغییر یافت. در تاریخ آمده است که روز توزیع خورجین های مملو از کالاهای رنگارنگ صف های طویلی در سوز زمستان جلوی دار الاماره تشکیل شد طوری که طول آن را از مراغه تا کاشان نوشته اند ! بعضی از منابع نامعتبر تاریخی نیز چند سکته و رو به قبله شدن در بین صفوف سبدکالابگیران ثبت کرده اند که همه شان بعدها یا تکذیب شد یا تکذیب !
ملاحسن مفتاح السلطنه که وضع کشور را آشفته دید و خزانه را خالی یافت ، بار سفر بست تا دَم اجنبی را ببیند بلکه بگذارند کشتی های مملکت از لنگرگاهشان خارج شده و پول و غذا به کشور بیاورند. اجنبی که درخواست ملاحسن را شنید دستور داد تا تنگه را سفت تر کنند و املاک ایران را مصادره کرده و نماینده ی ملاحسن را در کشورشان راه ندهند.
به موازات همه ی این تلاش ها و بعد از تجربه ی خورجین و به صحنه کشاندن مردم ، دولت عزمش را جزم کرد که فاز بعدی طرح سوبسید رعیتی یا همان نشانه گیری یارانه را کلید بزند ! دولت، جارچی ها را به صف کرد تا در شهر و روستای نزدیک جار بزنند که : ای اهالی سرزمین پارس ؛ هر کدام از شما که نانش را در روغن می زند و می خورد دیگر نباید از دولت یارانه بگیرد تا دولت برای رعیتی که روغن ندارند ، آشی بپزد با یک وجب روغن رویش ! و اگر کسی برای گرفتن یارانه ثبت نام کند و سبیلش از روغن چرب باشد ، دولت هر چه از بچگی خورده و چاق شده را از حلقومش بیرون می کشد هیچ ؛ در دیگ روغن هم می اندازدش تا عبرتی شود برای هم ولایتی هایش ! جارچی ها یک ماه مخ مردم را به کار گرفتند و جار زدند و بر سرِ در دروازه ی هر شهر نوشتند و آویختند. خود ملا حسن خان هم به عنوان اولین نفر در ملا عام از دریافت یارانه انصراف داد و روحانیون و مراجع ذی صلاح هم که در عهد ماضی یارانه را از شیر مادر حلال تر می دانستند ، هم نوا با دولت جماعت روغن خور را از گرفتن سوبسید منع کردند. تا اینکه روز ثبت نام یارانه آغاز شد ! مورخان نوشته اند که صف مراغه تا کاشان اینبار از مراغه تا سیستان و حتی وسط دریای عمان نیز کشیده شد و ملت بار دیگر حضور خود در صحنه را به دولتمردان ثابت کردند. در نهایت هم نود و شش درصد خانوارهای ایرانی درخواست دریافت یارانه کردند طوری که دومین حماسه ی پرشور به لحاظ جمعیت شرکت کننده بعد از انقلاب را رقم زدند. دست آخر هم دو و نیم میلیون خانوار جمعا 3200 میلیارد تومان سوبسیدشان را به دولت دادند تا برای باقی مردم نیازمند روغن و گل گاو زبان تهیه کند !
مجلسی ها که در دوران میرزا محمود بیک گرمساری همه ی ملت را مستحق دریافت یارانه می دانست با حذف بیست درصد مردم از چرخه ی واریزی ها موافقت نمودند ! خیلی از نمایندگان هم که اهل روغن خوردن بودند لطف نموده و اعلام کردند که در راستای همکاری با دولت از دریافت یارانه انصراف می دهند ! همین آقایان نماینده نظیر آقایان مطهرالممالک و دوستانشان، با اینکه در سال 90 در مخالفت با افزایش قیمت ارز مساله ی به توپ بستن چهارراه فردوسی را مطرح کرده بودند در سال 92 اعلام نمودند که لزومی ندارد تا نرخ ارز پایین باشد. حتی یکی از همان مجلسی ها اذعان داشت که این مقدار نیازمند دریافت یارانه نداریم ! و این اعداد غیر واقعی هستند در حالی که چند سال قبلش همه شان نیازمند دریافت یارانه بودند ! و یا نماینده ای که از طرف مادر عروس وکالت داشت که بگوید : مردم ایران دریافت پول مفت را دوست دارند و این درصد ثبت نام کننده ربطی به اعتماد یا عدم اعتماد به رئیس جمهور را ندارد !
بعد از تمامی این قضایا ، مجلس سراغ تصویب قوانین جدید رفت
و دولت سراغ اجرای قوانین جدیدتر رفت
و مردم هم ماندند منتظر تا از دل قوانین ، ثبت نام جدید تری در بیاید تا حضورشان را بار دیگر به جهانیان ثابت کنند ...
و اینگونه فاز دوم نشانه گیری یارانه ها هم اجرا شد !