من می خواهم یک گناهکار را به تصویر بکشم !
یک بی حجاب ، یک دروغگو ، یک دزد ، یک شراب خوار ، یک ...
یک دروغگو را به راحتی با دو جمله نشان می دهم.
یک مست را مثل بقیه نشان می دهم.
یک دزد که دیگر کاری ندارد.
اما یک بی حجاب ؟
در فیلم من ، شخصیت بی حجاب در حالی مطرح می شود که حرف فیلم به ترویج حجاب نزدیک تر است تا رواج بی بند و باری. اما من اگر بی حجاب (یا بد که همان بی است!) را مثل همه فیلم های دیگر کار کنم ، اولن در فیلم من گناه وجود خواهد داشت. هر قدر هم هنرپیشه بی اعتقاد باشد، در فیلم نباید عملی انجام شود که با دستور الهی سازگار نباشد در ثانی بی حجاب هر اندازه هم در فیلم کثیف نشان داده شود باز هم بی حجاب است ! و رسمیت دادن به یک بی حجاب تا حدودی رواج بی عفتی است. مگر اینکه از یک هنرپیشه غیرمسلمان استفاده شود که باید در جای خود بحث شود.
ابراهیم حاتمی کیا عقیده دارد باید سینما را محرم دانست. وی عنوان می کند اگر قرار باشد یک عروس را نمایش دهد ، عروس او باید یک عروس واقعی باشد! نمی توان با توجه به یکسری خط قرمزهایی که شاید افراطی ! رسم شده باشد با سینما رفتار کرد. سینما تاثیر خود را روی مخاطب می گذارد و آن تاثیر آنچنان اهمیت دارد که می توان از این مسائل جزئی رد شد. (برنامه راز)
هنگامی که یک کارگردان معتقد را می بینیم که بعد از ساخت یکی - دو فیلم و ورود به جرگه ی هنرمندان ، از اصول خود عقب می کشد و کم کم همین مساله ساده بدحجابی و ... در فیلمهایش نمود بیشتری پیدا می کند، به راستی می توان در یافت که سینما و در یک قالب کلی ، هنر ، مانند گردابی است که اگر از قبل تکلیف خود را با آن روشن نکرده باشی و بی مهابا به دامن آن زده باشی ، تو را به درون خود می کشد و تو را جزئی از خود می کند.
از آیت الله وحید نقل است که با سیداحمدآقای خمینی رفیق بوده اند و رفت و آمد داشته اند. پس از رحلت امام در دیداری از ایشان سوال می پرسند که پس از مرگ امام ، آیا ایشان را در خواب دیده اند؟ حاج احمد آقا در جواب می گویند یکبار امام را در خواب ملاقات کردم و ایشان فرمودند از لحظه لحظه های زندگی می پرسند و دست خود را تکان دادند و فرمودند دلیل همین دست تکان دادن شما را هم جویا خواهند شد.
دست تکان دادن ها در یک فیلم شاید اگر به لحاظ هنری معنایی نداشته باشند ، می توانند فیلم را از حیز انتفاع بیندازند. حال تصور کنید حرکتی ، کلمه ای ، گریم و یا حتی شخصیتی در فیلم توجیه الهی نداشته باشد ؛ مسلماً فیلمی از آب در خواهد آمد مثل همه چیزهایی که تا به حال دیده ایم.
یک فیلم خوب ، ابتدا باید یک فیلم خدایی باشد. چهارچوبهای اصلی اسلام در آن رعایت شده باشد. مثالی می زنم : در یکی از سکانس های فیلم من ! یک زن و مرد نامحرم با هم صحبتی در خصوص یک اتفاقی که در شهرشان افتاده (مثلاً سیل ، زلزله ...) انجام می دهند. به لحاظ تقید دینی در سطح بالایی هم نیستند. جزو رعیت های معنوی هستند. سکانس مورد نظر، مثل باقی فیلمهای موجود در سینما و تلویزیون فیلمبرداری می شود. خیلی راحت با یکدیگر گفت و گو می کنند. اینجا سمی به فیلم تزریق می شود که اگر مورد توجه فیلمنامه نویس و کارگردان نباشد -مثلاً نوع قرار گرفتن بازیگرها ، فاصله آنها از هم ، مکان گفتگو ، کلمات مطرح شده ، زاویه و تصاویر دوربین ها و ... - و اگر از نمایش دادن آن منظوری نداشته باشد ، خود به خود یک بی فرهنگی را به مخاطب القا می کند. شاید خیلی جاها یکسری از ناهنجاری ها و گناهان برایمان عادی شده باشد -نعوذبالله- اما وقتی در مقام یک فیلمساز قرار می گیریم باید سفت و سخت روی این موضوع کار شود.
ما امروز احتیاج به سبک نوین فیلم که همان سبک اسلامی باشد داریم. سینمای امروز ایران جوابگوی حرفهای بزرگ اسلام و انقلاب نیست و هرچه زودتر باید برایش به فکر چاره بود.