اتصال سه نقطه
امروز امتحان عملی تراکتور داشتم !
فقط من نتوانستم سر امتحان حاضر بشوم چون همزمان امتحان دیگری داشتم که سوال اولش فقط یک ساعت شیرین وقت گرفت! و تا به سوال سومش برسم تمامی سواد کج و کوله ام را از کف دادم. بعد از امتحانی که تا لحظه آخر همه برگه هایشان را سفت چسبیده بودند و در جواب سه دختری که اطرافم نشسته بودند و جواب سوال دو را می خواستند و من هم بهشان گفتم نمی دانم! به سمت جزیره (گروه ما به دلیل جدا بودن از مجموعه دانشکده این لقب را به خود گرفته) راه افتادم از برای امتحان عملی تراکتور! و از برکات این امتحان دو ساعته که به خاطر رساندن پدربزرگم اینها به خانه شان پنج دقیقه با تاخیر سر آن حاضر شدم این بود که شاهد هنرنمایی باقی دانشجویان سر امتحان تراکتور نبودم و وقتی رسیدم جمعی را چون لشگر شکست خورده ای دیدم که به دیار خویش باز می گشتند.
از آنجایی که سیستم آموزشی دانشکده را به خوبی می شناسم و کاربرد کشک را در آن به وضوح می بینم ، به سالن تراکتورها رفتم و خواستار گرفته شدن امتحان از شخص خودم شدم. اوستا گفت که حوصله ندارد دوباره تراکتور را بیرون ببرد تا من سوار آن شوم و دنده عقب بروم و گاو آهن را به آن متصل سازم و تنها به چند پرسش بسنده می کند. سه سوال پرسید و هیچ کدام را بلد نبودم. فرمودند دوری بزنید و بازگردید تا مجدد از شما سوال بپرسم! دوری زدم و بازگشتم و اوستا فرمود چهار از پنج به تو دادم ! و من تشکر کردم و کاربرد سایر لبنیات نظیر دوغ و ماست را نیز در سیستم آموزشی دانشکده را درک کردم.
جدا از این حرفهای 1 : بیشتر مایل بودم نمره کم بگیرم و وقتی درسی را نمی خوانم و در آن ضعیف هستم ، دوست دارم تنبیه شوم و نمره کم بگیرم و سرم عاقبت به سنگ بخورد. تا به امروز این اتفاق نیفتاده و خیلی از این بابت ناراحتم. بدون تلاش موفق می شوم و این به تنهایی بسیار برایم آزار دهنده است. دعا کنید این ترم یکی - دو درسم را بیفتم تا شاید فرجی شود.
جدا از این حرفهای 2 : استادی را دوست دارم که من را بچزاند. خاطرات خوب مدرسه ام از معلمینی است که سخت گیری و جدیت بیشتری در کارهایشان داشتند. چانه نزدم سر نمره بالای تراکتورم و نچسبید!
جدا از همه ی این حرفها: متاسفانه سینمای ما ...
نمی دونم چرا اینجوریه تا الان خیلی از درسامو ناپلئونی و با نمره نزدیک ده قبول شدم
دوست دارم سرم به سنگ بخوره ولی نه با افتادن یه درس چون اصلادوس ندارم سر یه کلاس دوبار بشینم تازش معلوم نیست که با افتادن، از ترم بعد متنبه بشیمو درس بخونیم
در کل بگم که: الخیر فی ما وقع