یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ ؟!
و ما فکر می کردیم همه چیز برای دیگران است.
و ما همه چیز را از خدا خواستیم.
از همین جایش را گوش کن :
ما فکر می کردیم دانشگاه برای دیگران است ؛ از خدا خواستیم ؛ دانش جو شدیم !
ما فکر می کردیم کار کردن برای دیگران است ؛ از خدا خواستیم ؛ کارگر هم شدیم !
ما فکر می کردیم حرف زدن کار دیگران است ؛ از خدا خواستیم ؛ امروز به وراجی می شناسندمان !
ما فکر می کردیم فقط دیگران می توانند ؛ از خدا خواستیم ؛ تا الان شکر خدا توانسته ایم !
امروز که نگاه می کنم می بینم ؛
حسین و سید و محمد و علی و بقیه زن گرفتند ؛
آقا سید و آقا مصطفی و آقا حسین و حسین آقا و آقاامیرحسین آقا و بقیه بچه دار شدند.
بچه های علی آقا و آقاحمید و آقا سعید و حسین آقا رفتند مدرسه؛
بچه ی آقا وحید و آقاحمیدرضا و آقا محمود و آقا سعید دانشگاه قبول شدند.
بچه های حاج امیر و حاج ابراهیم و حاج حسن و آسدممد قبل محرم و صفری عروسیشون بود و رفتند سر خونه و زندگیشون ؛
اوس ابوالقاسم و حاج رمضون و حاج حیدر و حاج علی الان تو بیمارستان بستری اند ؛
بابای علیرضا و پدربزرگ محمد و حاج اکبر و حاج مرتضی را خدایشان بیامرزد. شدند اهل قبور.
و باز از خدا می خواهیم ؛ و او می دهد ؛
و خدا می خواهد ؛ و ما هم می رویم.
یا ایها الانسان ...- ۹۳/۱۰/۰۷
که دردها و رنجها را دور نریختی در زندگی به درستی پیش بروی."
آرزو می کنم:
"به اندازه کافی شادی داشته باشی تا خوش باشی."
"به اندازه کافی بکوشی تا قوی باشی."
"به اندازه کافی اندوه داشته باشی تا یک انسان باقی بمانی ."
"و به اندازه کافی امید تا خوشحال بمانی
به امید روزهای طلایی
به امید خدا...............