نا
بسم الله
رنج و سختی زیباست. اینقدر زیبا که من را آخر شبی وادار می کند احساسم را درباره اش بنویسم.
روزهای سخت و پر فشار زندگی ام را فراموش نمی کنم. مثلا روزهایی را که در کردستان خستگی را با خستگی در می کردیم. یا شب هایی که زیر آسمان پر ستاره ی بیابان های نهبندان و سکوت روستا ، خیره به آسمان درد بدنمان را تسکین می دادیم. یا همین روزها که در دل بحرانیم و نمی دانیم دارد چه بلایی سرمان می آید.
روزهای سخت و پر فشار زندگی در یک نقطه مشترکند. همگی عجز انسان را به رخش می کشند. آدمی می فهمد با وضعیت موجودش نمی تواند. ضعف بدنش را ، ضعف اراده اش را حس می کند. اگر سرش را به سمت آسمان بلند کند ، خدا را می بیند. عجز آدمی ، نقطه ی اول نیرو گرفتنش است. تا کسی نفهمد هیچ نیست و همه اوست قدرت نمی گیرد. فَسُبْحانَ الَّذی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ
لحظه های خستگی زیبا هستند. لحظه های پر فشار و سخت و شیرینند. روزهایی که در شرف له شدن هستیم ، اصرار بیشتری روی نماز اول وقت داریم. فهمیده ایم که امروز کار سخت است و دم خدا را باید جور دیگر دید. منتش را طوری دیگر کشید. آدمی بعد از مدتی راحت می فهمد دو - دو تای دنیا خیلی هم منطقی نیست. اصلا قابل پیش بینی و حدس و گمان نیست. کاری که فکر می کنیم درست است ، درست نیست ؛ کاری که او گفته درست است. باید حرف ، حرف او باشد و گرنه آسمان به زمین بیاید ، تا نخواهد نمی شود. به هر حال خدایی گفته اند ...
این روزها با اینکه سخت است ، با اینکه آخرش به مریضی و کوفتگی و درد ختم می شود ، ولی زیباست. سیر از خواب نشده ، از جا کندن سخت است اما شیرین است. استخوان درد و پا درد و کمر درد شاید آدمی را به ستوه بیاورد ، اما آخرش دل نشین است.
گفتن "خسته نباشید" به کسی که زحمت کشیده و مثل تو له است آنقدر شیرین است که جنازه ای مثل من را از سر جایش بلند کند و بنشاند اینجایی که الان تکیه زده ام چشمانی که از فرط خستگی تار می بینند و باز می نمی شوند و دستانی که انتهای انگشتانش گزگز می کند را فرمان دهد که کلمات را پس از هم روی صفحه ی سفید ردیف کنند.
از خدا برای همه تان سختی کشیدن را می خواهم.
از خدا برای همه تان دوندگی و تلاش را می خواهم.
از خدا می خواهم ، برادرانی را سر راهم قرار دهد که برای خدا از جان مایه می گذارند.
آمین
پ.ن : می ترسم ؛ الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا ؛ خدایا به فریادمان برس !
- ۹۳/۱۰/۱۰
دل تنگ که می شد ،نماز خواندنش زیاد می شد و طولانی.