بی نیازی
نیاز به گشتن ندارد؛ همین که سر بجنبانی دور و اطرافت زیاد اینطور هستند.
ته بازار شوش را در آورده اند و سانت به سانت و وجب به وجب آن را متر کرده اند؛ گشته اند و گشته اند به فرض یک دست کریستال یا چینی اصل فلانجا را با فلان قیمت سر به فلک کشیده خریده اند و خوشحالند. کنارش یک دست دم دستی هم می گیرند که از آن استفاده کنند؛ تا مبادا یک وقت جنس آنتیکشان ترک بردارد یا لب پر بشود.
دو روز قرار است عمر بکنند. پول را کرده اند بلور و چپانده اند در کابینت و بوفه ؛ از همان جنسی استفاده می کنند که آن آدم معمولی استفاده می کند. فقط دلشان خوش است که آنتیک در پستو است. فکر می کنند دلشان خوش است. دو روز که تمام می شود همین دل خوش کنک، دلشان را می زند و روز از نو. فارغ از اینکه دو روز دنیا شان تمام شده است.
تهش یک آه فرقش است. آه نکشیم. شکرگزار باشیم و قناعت کنیم تا بی نیازمان کند.
- ۹۶/۰۱/۲۲
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.