بسم الله
یکم - طغیان
جناب استاد ، می فرمودند که فرعون برخلاف تصورات ما بسیار انسان عاقل و هوشمندی بوده است. مگر می شود بر مملکت به آن بزرگی حکومت کرد و چرخ آن را چرخاند و احمق و نادان بود؟! ... اصلا این طور نبوده. فرعون ادعای الوهیت و ربوبیتی که می کرد به این معنا نبوده که آدم ها را خلق می کند و خود نمی میرد و از ابتدا بوده و ... یا حتی اینطور نبوده که می گفته من آن شفیع و رابط بین خدا و خلق هستم چون خود فرعون بت پرست بوده است. این که در قرآن از قول فرعون آمده «انا ربکم الاعلی» بحثش اصلا و ابدا این موضوعات نبوده ؛ دقیقا منظور این بوده که نظام سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مردم و اون فکر به دست فرعون است ... این حرف بدیه ؟ خیلی از ما این حرف را می زنیم ... بر طبق آیات ابتدایی سوره ی لیل کسی که احساس نیاز به خداوند ندارد جزو متقین محسوب نمی گردد. نمونه ی بارزش هم همین آقای فرعون.*
بگذریم ...
دوم - اظهار فضل
سال قبل و در اوایل روی کار آمدن دولت بنفش ها بود، دکتر یزدانی که جزو مشاوران اصلی تیم اقتصادی دولت به حساب می آید سر یکی از کلاس های دانشگاه ابراز فضل کرده و فرموده بودند که این دولت به واسطه ی اینکه تمامی نخبگان کشور را دور هم جمع کرده ، اگر نتواند مشکلات اقتصادی را حل کند ، دیگر کسی نیست که بتواند بر این مشکلات پیروز شود. نقلی به همین مضمون. از خیر جواب دادن به حرفشان گذشتم هر چند جواب دست به نقدی هم برای این حرف در چنته داشتم. گذشت تا عین همین اظهار نظر را در جلسه ای با حضور وزیر محترم اقتصاد از قول جناب آقای افشانی استاندار استان فارس در اینجا خواندم که خودشان و هم قماش هایشان را غول آخر قضیه و به اصطلاح ختم روزگار می دانستند.
جستجویی ساده در سوابق این دو بزرگوار نقطه ای مشترک و جالب را روشن می کند. این که هیچ کدام علیرغم اینکه زمان جنگ در بهترین سنین جوانی شان به سر می برده اند و هنگامی که خمینی بت شکن جهاد با استکبار را اولویت اول کشور اعلام کرد که بهترین دسته گل های این سرزمین در هر لباس و حرفه ای کندند و به جبهه ها پیوستند ؛ آقایان در فکر تحصیل علم و دانش بوده اند بلکه چنین روزگاری برسد و مملکت به دکتر و مهندس هایش ببالد که قرار است گره از مشکلات اقتصادی کشور باز کنند.
سوابق تحصیلی جناب طیب نیا - وزیر محترم اقتصاد دولت بنفش
رتبه ی یک کنکور ، دانشگاهش را ول کرد و رفت ؛ پدری که در خرج زندگی هفت - هشت بچه ی قد و نیم قد مانده بود عازم شد ؛ جوانی که تازه چهل روز بود عقد کرده بود رفت تا به عملیات برسد و دیگر برنگشت. خیلی ها رفتند و خیلی ها هم نرفتند. دکتر یزدانی زمان جنگ در لندن به سر می برد و احتمالا ناراحت بود که عمل به وظیفه ی خطیر تحصیل دست و پایش را برای حضور در کنار رزمندگان اسلام بسته ؛ جناب طیب نیا هم که یک کله از لیسانس تا دکترایشان را در تهران درنوردیدند تا امروز به داد کشور برسند آن زمان فرصتی بهشان دست نداد که جبهه ها را از نزدیک ببینند!
خیالتان راحت ؛ قول شرف می دهم اینها که سهل است ، هزار برابر بزرگتر و گرگ تر از این اساتید به بدنه ی مدیران کشور تزریق شوند ، آبی گرم نخواهد شد که هیچ ، جیب مردم کوچکتر هم می شود. اینها سختی ندیده اند. با صدای توپ و خمپاره از جا نپریده اند. شب عملیات سیزده کیلومتر پیاده نرفته اند و خط شکنی نکرده اند. نان کپک زده سق نزده اند و پوست دستشان به ماشه ی داغ اسلحه نچسبیده و کنده نشده. در سرمای کوه های کردستان و کرمانشاه و ایلام میان برف گیر نکرده اند و پایشان را از دست نداده اند. تکه های بدن دوستانشان را داخل چفیه بقچه نکرده اند تا برای پدر و مادر دوستشان سوغاتی ببرند. خلاصه کنم ؛ از راه خمینی هیچ نفهمیده اند و نخواهند هم فهمید. هر چه هم بگویی دیگر فایده ای ندارد به حالشان. که آنقدر به دانش و تخصصشان اعتماد دارند که لزومی نمی بینند شب ها از خواب بپرند و به درگاه خدا عجز و ناله کنند. که اگر می فهمیدند در مقابل عظمت خدا هیچند جرات این مدل بلبل زبانی های زیادی را نمی کردند. این کشور نیاز به تفکری دارد که به راه امام اعتقاد داشته باشد. ایمان داشته باشد با دست خالی می توان جنگید. باور داشته باشد «وَ للهِ جُنودُ السَّمواتِ وَ الاَرضِ وَ کانَ اللهُ عَزیزًا
حَکیمًا» را .(۴) همهی امکانات عالم و سنن عالم، جنود الهی هستند، میتوان آن
جنود الهی را پشت سرِ خود قرار داد و به کمک خود کشاند با توکّل به خدا، با
پیمودن راه خدا.
سوم - کلام امام در حرم امام
یکی از اصول امام اتّکال به کمک الهی، اعتماد به صدق وعدهی الهی،
و نقطهی مقابل، بیاعتمادی به قدرتهای مستکبر و زورگوی جهانی است؛ این
یکی از اجزاء مکتب امام است. اتّکال به قدرت الهی؛ خدای متعال وعده داده
است به مؤمنین؛ و کسانی که این وعده را باور ندارند در کلام خودِ خداوند
لعن شدهاند: وَ لَعنَهُمُ الله،(۸) وَ غَضِبَ اللهُ عَلَیهِم،(۹) آن کسانی
که «اَلظّآنّینَ
بِاللهِ ظَنَّ السَّوءِ عَلَیهِم دائِرَةُ السَّوءِ وَ غَضِبَ اللهُ
عَلَیهِم وَ لَعَنَهُم وَ اَعَدَّ لَهُم جَهَنَّمَ وَ سآءَت مَصیرًا».(۱۰) اعتقاد به وعدهی الهی، به صدق وعدهی الهی - که فرموده است «اِن تَنصُروا اللهَ یَنصُرکُم»(۱۱)
- یکی از ارکان تفکّر امام بزرگوار ما است؛ باید به این وعده اعتماد و
اتّکال کرد. نقطهی مقابل، به دلخوشکُنَکهای دشمنان، مستکبران، قدرتهای
جهانی، مطلقاً نباید اعتماد کرد؛ این هم در عمل امام، در رفتار امام، در
بیانات امام بهطور کامل مشهود است.**
* ابتدای جلسه ی اول تفسیر سوره ی ابراهیم
** بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیست و ششمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی رحمه الله