آی جوانی
بدون تعارف ، زندگی های نسل ماامروز به لجن کشیده شده است. ما در روز ساعت ها وقت صرف کارهای بی موردی می کنیم که نهایتا غیر از هدر دادن وقت اسمش را چیز دیگری نمی توان گذاشت. این تلف کردن وقت ما را آدم هایی بدون تمرکز، سطحی، بی حوصله و عجول بار می آورد و نهایتا غیر از سختی و مشقت در زندگی چیزی عایدمان نمی شود. نسل بعدی ما که چیزی آن طرف تر از این حرف هاست ! یک چیز داغان و به درد نخور مثلا !
اینکه من امروز ، از صبح کارهای سختی انجام داده ام و بعد از ظهر تازه سر کار رفته ام و غروب به خانه رسیده ام و نماز مغربم را هن و هون کنان خوانده ام و بعد از کلی دراز کشیدن و شام خوردن به زور نماز عشایم را هم تمام کرده ام و الان در حالی که انگشتانم ضعف می روند ، نشسته ام به نوشتن ؛ خود بیانگر ویژگی های منحصر به فرد دورانی است که در آن به سر می برم. دوران طلایی جوانی ... که نمی فهمم این روزها این سرمایه را چطور و برای چه هزینه می کنم ! این موضوع آزار دهنده نیست ؟!
نوشتن خوب است. خیلی هم خوب است. اصلا نوشتن دیگران است که به من انگیزه می دهد که بنویسم. اگر نخوانم نمی توانم بنویسم و اگر ننویسم نمی توانم فکر کنم. این را حداقل تا اینجای کار فهمیده ام. اگر نتوانم بنویسم ، یعنی نتوانسته ام درست تمرکز کنم. پس نوشتن خیلی خیلی خوب است ... لا اقل برای من !
من از آن دسته آدم هایی هستم که جو گیر می شوند و کلی کار نیمه کاره رها شده و کلی فکرهای جدید در کله دارند و هنوز هیچ کدامشان را نتوانسته اند به سر انجام برسانند. برای این جوانی که فکر می کند کلی فرصت دارد و کلی هم می تواند کارهای بزرگ کند دعا کنید تا سر عقل بیاید بلکه بچسبد به فعالیتی که برایش نان و آب داشته باشد ...
دعا کنید بزرگ شود.
پ.ن : من تصمیم گرفته ام بیشتر بنویسم. تقریبا راهش را پیدا کرده ام. کمی نیاز به ممارست و تمرین دارد. و الان حالم شکر خدا خوب است.از طرفی هم شاید باید دستی به سر و روی اینجا بکشم تا انگیزه کافی برگردد ؛ تهش به این می رسم که همه ی این ها بازی و ادا در آوردن است. راه تو خون می طلبد مرد کیست ؟!
- ۰ نظر
- ۲۴ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۰۲