توفیق

گوش شیطان کر ، امروز یازده نفر را - هر کدام را به نوعی - مهمان کردم ! خداوند بیشترش کند ... شکر !

امضا

استاد خطمان خاطره ای را تعریف می کرد : زمانی که تازه شروع کرده بودم به خطاطی حسابی در بانک باز کردم. یکسال به طور جدی به تمرین خط پرداختم و توانستم پیشرفت خوبی داشته باشم. روزگار طوری گشت که برداشتی از حسابم نداشتم. بعد از یک سال به بانک مراجعه کردم برای گرفتن مقداری پول. پس از امضای برگه ی برداشت ، کارمند بانک به سراغ پرونده ام رفت تا امضایم را با امضای حساب تطبیق دهد. من که از پشت باجه حرکات او را دنبال می کردم ، فهمیدم با وسواس بسیار هر دو امضا را نگاه می کند. بعد از اینکه به نتیجه ای نرسید از همکاران دیگرش کمک گرفت و بعد از دقایقی پیش من آمد و گفت : متاسفانه امضای شما با امضای حساب همخوانی ندارد ! بعد از تعریف کردن قضیه ی تمرین خط و نشان دادن سند و مدرک برای اثبات خودم ، با وساطت رئیس شعبه قضیه ختم به خیر شد.

---

حدود دو سال بعد از افتتاح حساب ، به دلیل اینکه تراکنش های بانکی ام اغلب از طریق کارت انجام می شد ؛ به بانک مراجعه ای نداشتم. احتیاج بود تا مبلغ زیادی را به صورت نقد دریافت کنم. پس از پر کردن برگه ی برداشت ، کارمند محترم بانک گفتند که امضایم با امضای حساب مطابقت ندارد و از من خواستند شبیه امضای حساب امضا کنم و برای کمک بیشتر مانیتورشان را به سمت من چرخاندند و من سرمشق گرفتم و نهایتا با دو امضایی که با تغییر فرم دادن لب و لوچه ی کارمند بانک متوجه شدم همچنان شباهتی به امضای حساب ندارد ، مبلغ را دریافت کردم !

در راه برگشت بودم که از بانک تماس گرفتند و گفتند کارت ملی ام را جا گذاشته ام ...

نتیجه گیری جامعه شناختی : پیشرفت جوامع باعث پایین آمدن تعهد کار می گردد !!

نتیجه گیری فلسفی : امضای هر شخص در لحظه برای او تعریف می شود و در لحظه ی بعد دیگر امضای او نیست !

نتیجه گیری معتدل : ماه رمضان ماه رحمت است و عید فطر نیز عید رحمت ؛ بیایید دل ها را به هم نزدیک کرده و امضاهایمان را یکی کنیم !

نتیجه گیری مکانیزاسیونی : بانکداری الکترونیک باعث تقویت و بهبود مبادلات اقتصادی می گردد.

نتیجه گیری مجلسی : احسنت ... احسنت !!

دره گاوان

به لطف خدا ، امسال مهمان مردم روستای شریف آباد دیواندره ی استان کردستان هستم. شهرستانی سنی نشین با جمعیت پنجاه هزار نفره که روستاهایش از تماشای سیمای جمهوری اسلامی ایران محرومند. بعد از عملیات گسترده ای که دو سال پیش توسط سپاه انجام شد هیمنه ی اشرار شکست اما پس مانده های کومله و پژاک همچنان در روستاها مخفیانه زندگی می کنند و همین ماه قبل در کمینی که در راه گذاشته بودند دو نفر از پاسدارها را به شهادت رسانده اند. دو سال پیش ، در سفر شناسایی ، موشک های سپاه بچه ها را حسابی با منطقه آشنا کرد! 

در قصه ی خدمت رسانی به مناطق محروم، به این نتیجه رسیده ام که در هر حوزه ، بدون تکیه بر تخصص و تجربه، گره از کار مردم باز کردن کار سطحی است و در دراز مدت به بی اعتمادی آنها می انجامد و همچنان بر این باورم که از جهادی گفتن و نوشتن همچنان لقمه ی بزرگتر از دهانم است !

مریض

من حقیقتا به لحاظ روحی و روانی بیمار هستم ...

اللهم اشفی ، انت الشافی !

وزر و وبال

به بهانه ی همه ی کارهایی که می کنم و ...

ما اومدیم بجنگیم، جنگ یه روزش پدافنده، یه روزش صبره، یه روزش مقاومته، یه روزش استقامته، یه روزش هم شوق پیروزیه. اگر ما وابسته ی شوق پیروزی باشیم ، معلوم می شه برای دنیا داریم می جنگیم؛ برای اون حساب کتاب های خودمون نمی جنگیم ؛ برای حساب کتاب هایی که خدا برامون قرار داده برای اونا نمی جنگیم ...

دریافت
صدای شهید حسن باقری (297 کیلوبایت)